دانش فقه الحدیث در منظومۀ دانشهای حدیثی از اهمیت ویژهای برخوردار است چه اینکه از سویی، فهم حدیث هدف نهایی همۀ تلاشهای حدیث پژوهی است و از دیگر سو، نقش تأثیرگذاری در پویایی دیگر دانشهای حدیثی دارد، از اینرو، عالمان حدیث پژوه در درازنای تاریخ حدیث در استواری اصول و قواعد آن کوشیدهاند، آنها گاهی این قواعد را در مقدمۀ کتابهای حدیثی و یا در آثاری مستقل تبیین کرده و گاهی به گونۀ عملی در آثار حدیثی خود به کار گرفتهاند، یکی از نمونههای عملی کاربرد قواعد فقه الحدیثی، کتاب اربعین شیخ بهایی است، اشتهار شیخ بهایی در علوم اسلامی بهویژه در دانش حدیث و جایگاه ممتاز کتاب اربعین وی، اهمیت استخراج روش فهمحدیث ایشان از این کتاب گرانسنگ را دو چندان کرده است. نوشتار حاضر که از نظر گردآوری به روش کتابخانهای و از نظر محتوا به شیوه توصیفی- تحلیلی سامان یافته است ضمن اشاره به پیش نیازها و مبانی فهم حدیث، به تبیین روش فهم حدیث بر اساس نظام قرینهها از منظر شیخ بهایی در خصوص کتاب اربعین پرداخته است، یافتههای این پژوهش نشان از آن دارد که شیخ بهایی برای فهم حدیث از قرائن متعدّدی بهره میگیرد که عرضۀ حدیث بر قرآن، عرضۀ حدیث بر سنّت قطعی، تشکیل خانوادۀ حدیث، بهرهگیری از علوم بشری (مثل: پزشکی، ریاضی)، بهرهگیری از فهم پیشینیان، از جملۀ آنهاست.