یکی از بحث برانگیزترین مؤلفههای مؤثر در جرح و تعدیل راویان، مذهب آنان است. این مسئله که آیا صداقت و ضبط راویان در اعتماد به گفتار آنان کافی است و یا مذهبشان نیز از مؤلفههای دخیل در جرح و تعدیل آنان است، همواره محل بحث و اختلاف رجالیان بوده است. خلاصةالاقوال به جهت آنکه با تنها در فاصلۀ دو قرن پس از اصول اولیۀ رجالی و به وسیلۀ علامه حلی فراهم آمده است، یکی از پر اهمیتترین کتب رجالی متأخر شیعیان به شمار میرود. این اعتقاد وجود دارد که علامه در این کتاب روش و طریق واحدی را دربرخورد با راویان غیرامامی در پینگرفتهاست؛ به تعدادی از غیر امامیان اعتماد کرده و گروهی دیگر را غیر قابل اعتماد خواندهاست. بررسی موردی شرح حال راویان غیرامامی در خلاصةالاقوال نشانگر آن است که بر خلاف این گمانه، علامه حلی شیوهای یکسان در مواجهه با راویان غیرامامی در پیش گرفتهاست. وی به راویانی که اتهام به غیرامامی بودنشان را نپذیرفته، یا امامی بودنشان را مرجح میداند و یا پس از دورهای انحراف به مذهب امامیه بازگشتهاند، اعتماد کرده اما اگر غیرامامی بودن راوی بر علامه محرز شود و وجهی برای غلبه بر این ضعف راوی وجود نداشته باشد، او را غیر قابل اعتماد میداند.