نهج البلاغه سخنان نفیس و گهربار امیر مؤمنان علی است. از زمان نگارش آن توسط سید رضی در نیمۀ دوم قرن چهارم، مورد توجه بسیار زیاد دانشمندان و عالمان حوزههای مختلف علوم اسلامی قرار گرفت. از این دریای معارف اهلبیت، شاید بیشترین بهره را ادیبان و متکلمان برده و از سوی دیگر، فقیهان و مخصوصاً پیشینیان از آنها، کمتر به این کتاب ارزشمند در اثبات مطالب فقهی استناد کردهاند. گویا دلیل اساسی این بیمهری فقیهان به نهجالبلاغه آن است که سید رضی، سلسله سند را در نهج البلاغه حذف کرده، از این رو احادیث آن بنا بر اصطلاح حدیث پژوهان مرسل نامیده میشود و در اثبات گزارههای فقهی قابل استناد نیست. اما سخن اینجاست که آیا نمیتوان به شیوۀ دیگر، نهج البلاغه را از ارسال خارج کرد؟! آیا مگر تنها راه برای وثوق به صدور نهج البلاغه از طریق اتصال سند است و راه دیگری برای صحت استناد وجود ندارد؟ با بررسیهای انجام شده به نظر میرسد راه یا راههای دیگری برای صحت استناد به آن به عنوان یکی از منابع فقه شیعه وجود دارد و در این پژوهش برآنیم که تمامی شیوههایی را که در صحت استناد به نهج البلاغه گفته شده و یا میتواند گفته شود، مورد بررسی قرار داده و و هر شیوه را ارزشگذاری نماییم و برای رسیدن به این مهم، به روش مطالعۀ کتابخانهای، بیشتر منابع فقهی و یا غیر فقهی که امکان مطرح شدن موضوع در آن وجود داشته، مورد مطالعه قرار گرفته است.